.
تابع تقاضا
انسان ها در جهت تداوم زندگی نیازمند کالاها و خدمات مختلف می باشند. این نیاز ها با توجه به مطلوبیت های متفاوت این کالاها و خدمات و با توجه به درآمد اشخاص، ایجاد تقاضا می کنند. تقاضایی که مصرف کنندگان در یک لحظه معین به وجود می آورند، مقدار تقاضا خوانده می شود. رابطه بین یک سلسله مقدار و یک سلسله قیمت، تابع تقاضا یا به عبارت ساده تر تقاضا خونده می شود که در ابعاد مختلف تبیین می گردد:
الف) تقاضا (DEMAND):
میزانی از کالا که مردم، متقاضی خرید آن بوده و قدرت خرید آن را دارا می باشند. به طوری که، در یک تعادل اقتصادی برابر عرضه است.
ب) مصرف (CONSUMPTION):
آنچه که عملا از عرضه به مصرف رسیده و موجودی انبار نداشته باشد.
ج) نیاز (NEED):
میزانی از کالا که احتیاج واقعی مردم است. ولی، ممکن است قدرت خرید آن را به دلیل نامتعادل بودن وضعیت اقتصادی نداشته باشند.
بر اساس تعریف های مذکور در قسمت اخیر، مصرف و نیاز به دلیل اتفاق در گذشته تا زمان بررسی، حذف و صرفاً میزان تقاضای گذشته حداقل طی پنج سال با فرض تقاضا مساوی عرضه محصول و با استفاده از معادله زیر مطرح و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
عرضه محصول در گذشته = {(تولیدات + واردات)} – {(صادرات + تعدیل موجودی انبار)} = تقاضای محصول در گذشته
با توجه به معادله بالا، در گزارش نویسی به طور معمول جدول آمار عرضه را که ترکیبی از تولیدات، واردات و صادرات کالا یا خدمات می باشد به عنوان میزان تقاضای کالا در گذشته تلقی و در جهت پیش بینی میزان تقاضا در آینده مورد استفاده قرار می دهند. بعلاوه، اینکه از درصد رشد میزان عرضه در گذشته با حذف واردات و با هدف افزایش صادرات برای پیش بینی تقاضای آتی بهره برداری می کنند.
انواع تقاضا:
۱- تقاضای منفی : تقاضای منفی عبارت است از حالتی که تمام یا اکثر قسمت های مهم بازار، بالقوه رغبتی به خرید کالا یا خدمات مورد نظر نداشته و یا کالا و خدمات جانشین با الگوهای جدید و قیمت ارزان تر موجب حذف کالا یا خدمت مورد بررسی می گردد. مانند تقاضای منفی برای وسایل نفت سوز در زمان ترویج وسایل گازسوز.
۲- تقاضای ناموجود (عدم تقاضا): تقاضای ناموجود به حالتی گفته می شود که تمام یا اکثر قسمت های مهم بازار، بالقوه نسبت به عرضه کالای ویژه ای بی تفاوت باشد؛ مانند تقاضا برای قایق در مناطق کویری و دور از آب.
۳- تقاضای پنهان : تقاضای پنهان هنگامی به وجود می آید که مردم به کالا یا خدمتی احساس نیاز کنند. اما، به صورت یک کالا یا خدمت واقعی وجود نداشته باشد؛ مانند سیگار بدون نیکوتین، گواهینامه رانندگی بدون امتحان.
۴- تقاضای نامنظم : تقاضای نامنظم به حالتی می گویند که الگوی زمانی موجود تقاضا، دارای نوسان های مقطعی، دوره ای و فصلی و زودگذر بوده و با الگوی زمانی عرضه نیز متفاوت باشند. مانند تقاضای یخ یا تقاضا برای استفاده از امکانات ساحلی در زمستان
۵- تقاضای کامل : تقاضای کامل عبارت است از عادی بودن شرایط سطح و زمان تقاضای موجود که عرضه مطلوب محصول یا خدمات را در مقابل دارد. اکثریت کالاها و محصولات در این گروه قرار دارند.
۶- تقاضای مافوق کامل :تقاضای مافوق کامل هنگامی ایجاد می شود که تقاضا بیش از توان و یا تمایل عرضه کننده باشد. مانند تقاضای استفاده از تحصیلات دانشگاهی.
۷- تقاضای ناسالم: تقاضای ناسالم هنگامی وجود دارد که به مناسبت نامطلوب بودن کیفیت عرضه هر تقاضایی حتی بسیار کم زیاد تلقی شود. مانند تقاضای مواد الکلی و مواد مخدر و داروهای کمیاب.
برای هر یک از موارد تقاضا، موضوع بررسی متفاوت با دیگری بوده که منجر به برنامه ریزی متفاوت می شود. در حالت تقاضای منفی، درصد رشد منفی، مثبت تلقی می شود.به طوری که، در پاره ای از موارد تکلیف در جهت افزایش درصد رشد منفی صورت می گیرد. مانند کاهش نرخ رشد جمعیت و کنترل موالید که در نهایت لوازم مورد نیاز نوزادان نیز با این امر با کاهش رشد رو به رو می شود. در زمینه تقاضای ناموجود از سلاح تشویق و جایزه استفاده می شود تا تقاضای ناموجود تبدیل به تقاضای کامل گردد. یا در مورد تقاضای نامنظم، که رابطه مستقیم با عرضه دارد، عمل کرد صحیح آن است که نوع کالا یا خدمت به صورت مخالف یکدیگر ارایه شود. به طور مثال، عرضه آب میوه و بستنی در تابستان. ولی، تبدیل آن در زمستان به نوشیدنی گرم. تقاضای مافوق کامل، تجدید بازاریابی و تغییر سلیقه متقاضیان به سوی سایر کالاها یا خدمات را طلب می کند. در مورد تقاضای ناسالم نیز می توان با اصلاح ساختار اجتماعی از یک سو و ساختار بازار از سوی دیگر امکان استفاده یا عدم استفاده متقاضیان را از کالا یا خدمات موردنظر فراهم کرد.
پیش بینی تقاضا
(PREDICTED DEMAND):
هر محصولی دارای یک دوره عمر مفید می باشد. عمر عرضه به موقع، برای رفع نیاز به موقع کالا یا خدمتی که در زمان اوج خود در بازار عرضه شود، قابلیت تعیین قیمت و حتی انتخاب مشتری را دارد. اما، اگر بازار از فصل خود دور شود کالا یا خدمت محکوم به انبار شدن، می شود که ان را اصطلاحاً استوک می گویند. این امر باعث شکست قیمت کالا می گردد. عبور بسیاری از کالاها از دوره عمر مفید خود قابلیت خودنمایی در بازار را به سمت صفر گرایش می دهد. در بررسی تقاضای بازار سال های آتی، از شمار میزان عرضه کاسته خواهد شد. بنابراین، بهتر آن است که در پیش بینی تقاضا میزان موجودی انبار را بر خلاف وجود کالا، معادل صفر فرض کرد. در اصطلاح، زمان رونق و عرضه همراه با فروش مطلوب کالا را دوران بلوغ محصول و فصل بعد آن را دوران منسوخ محصول می نامند. بسیاری از کالاها که دارای تاریخ مصرف نیز می باشند (صنایع غذایی-صنایع دارویی) از این قاعده پیروی می کنند. به طوری که، پس از پایان تاریخ مصرف باید از رده آماری عرضه و در نهایت تقاضا خارج گردند.
آن چه که امروز به عنوان یک اصل در ایجاد و بهره برداری طرح های جدید هدف قرار گرفته است، توجه به بازاری فراتر از مرزها و محدوده های داخلی می باشد. این اصل بر دو پایه اساسی جانشینی واردات کالا و افزایش صادرات آن به بازارهای منطقه ای، قاره ای و جهانی استوار است.
در همین راستا میزان تقاضای آتی در دو بخش پیش بینی تقاضای داخلی و پیش بینی تقاضای خارجی تقسیم می گردد.
اولین اصل در بررسی اخیر لحاظ اصول نظری تحلیل تقاضا و مباحث مربوط به تابع تقاضا و روابط کمی حاصل از مفهوم کشش تقاضا است. عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمت کالاها و خدمات است. البته، مفهوم تقاضا کمی پیچیده تر است و برای درک آن باید بین مقدار تقاضا و تابع تقاضا تفاوت قائل شد، آنچه که در نمودارها به عنوان تقاضا مطرح می شود، مقدار تقاضا است.
اصولاً میزان و مقدار تقاضای یک کالا یا خدمات رابطه معکوس با قیمت آن کالا و یا خدمت را دارد. قیمت بالاتر، تقاضای کمتر را برای کالا یا خدمت ایجاد می کند. برعکس، تقاضای بیشتر برای قیمت ارزان تر به وجود میآید.
با استفاده از نمودار، دقیقاً رابطه تقاضا و قیمت مشخص می گردد.
نمودار
در نمودار شماره (۱) مقادیر تقاضای کالا (Q) بر روی محور افقی و قیمت فروش کالا بر روی محور عمودی مشخص گردیده است. در این نمودار قیمت اولیه کالا P۱ در بالاترین سطح می باشد که تقاضا در Q۱ پایین ترین سطح قرار گرفته است و با کاهش مرحله ای قیمت در سطح P۲ و P۳ و P۴ با افزایش تقاضای مرحله ای در سطوح Q۲ و Q۳ و Q۴ رو به رو می باشیم.
اگر عرضه و تقاضا مساوی باشند محور افقی می تواند نشان دهنده عرضه کالا نیز باشد که در آن صورت میزان عرضه کالا است که در نهایت قیمت را تعیین می کند. در نتیجه، می شود هر چه عرضه کالا بیشتر شود قیمت محصول رو به کاهش می گذارد.
یکی از روابط تعیین کننده تقاضا نیز که باید مورد نظر قرار گیرد، رابطه بین تقاضا و درآمد متقاضیان می باشد. از علل مهم تغییر تقاضا، تغییرات درآمد و نحوه توزیع آن است. فرض بر آن است که در صورت افزایش درآمد، مصرف کننده آمادگی قبول قیمت زیادی را دارد و در صورت کاهش درآمد، مصرف کننده قیمت کم تری را خواهد پرداخت که گاهی کم تر از قیمت تمام شده محصول می گردد. در این صورت، کاهش عرضه و در نهایت کاهش تولید را به همراه دارد. در این حالت، رابطه بین تقاضا و درآمد، رابطه مستقیم است، افزایش درآمد منجربه افزایش تقاضا می شود و کاهش درآمد نتیجه ای جز کاهش تقاضا ندارد.
نمودار
در نمودار شماره (۲) مقادیر مصرف سرانه (Q) بر روی محور عمودی و درآمد سرانه (I) بر روی محور افقی نمایش داده شده است.
رشد درآمد از۱۱ تا ۱۴ و هم زمان با آن و به صورت مستقیم، رشد تقاضا (مصرف) از Q۱ تا Q۴ ادامه دارد.
از دیگر عوامل تعیین مقدار تقاضا به ویژه در بخش کالاهای مصرفی بحث توزیع جغرافیایی جمعیت، تغییرات الگوی مصرف و سلیقه مصرف کنندگان، ابداعات و الگوهای جدید و پیدایی کالاها و خدمات جانشین می باشد. این امر تغییراتی در منحنی تقاضا می گردد. عوامل نام برده، در مجموع عوامل اجتماعی موثر در میزان تقاضا، میزان عرضه و میزان تولید می باشد. به طوری که، تولید برخی کالاها به دلایل فوق منسوخ و کالاهای جدید جایگزین آن ها می شود که در نهایت تقاضای آن ها تبدیل به تقاضای منفی می گردد.
مانند رشد منفی برای وسایل گرمایشی مثل بخاری نفتی که کالاهای گرمایشی با انرژی جدید (گاز) جایگزین آن شده اند. در حال حاضر، رشد تقاضا منفی است و طی چند سال آینده به طور کلی تقاضا به صفر گرایش
می یابد. یا با افزایش خدمات بهداشت و درمان تقاضای خدماتی جهت برخی از پزشکان عمومی و متخصص کاهش می یابد.
روابط ریاضی که تغییر نسبی مقدار تقاضا به تغییر درآمد یا قیمت را معین می کند، کشش نام دارد.
روش های پیش بینی تقاضای محصول:
۱- روند رشد مصرف در گذشته (استفاده از تعمیم روند گذشته به آینده):
یکی از رایج ترین راه های پیش بینی تقاضا، استفاده از روند رشد مصرف (تقاضا) در گذشته برای تعمیم به آینده است.
در این روش فرض بر این است که مصرف در آینده مشابه تامین نیاز در گذشته می باشد و یک رشد متوسط واقعی اتفاق افتاده را برای تعمیم روند رشد تقاضا در آینده مورد استفاده قرار خواهیم داد.
تقاضای آتی کالا در یک محدوده زمانی (حداکثر ۵ سال) را می توان با استفاده از آمار تقاضا یا عرضه واقعی در قالب یک سری زمانی، حداقل پنج و حداکثر ده سال قبل از زمان بررسی، و با در نظر داشتن حیا اضافه ارقام نامعقول که تابع شرایط زمانی مانند وضعیت جنگی، تحریم اقتصادی ، بحران های منطقه ای و غیره بوده اند، به طور صحیح پیش بینی کرد. میزان درصد رشد تقاضا در سنوات قبل را با قرار دادن یک سال پایه نسبت به هم محاسبه و نهایتاً مجموعه رشد به دست آمده را بر مدت سال های محاسبه پس از کسر سال پایه تقسیم کرده تا رشد متوسط به دست آید.
مزیت اصلی این روش را در سادگی مراحل پیش بینی باید جستجو کرد. اما نقاط ضعف اصلی آن، در چشم پوشی از تغییرات احتمالی عوامل تاثیر گذار بر رفتار مصرف کننده است که می تواند آن ها را در کاهش و افزایش درآمد، تغییر سلیقه و غیره بررسی کرد.
۲- روش استفاده از میانگین رشد:
در این روش آمار تقاضا یا عرضه واقعی در قالب یک سری زمانی (حداقل پنج و حداکثر ده سال) قبل از زمان بررسی بدون در نظر داشتن حذف یا اضافه ارقام نامعقول در نظر گرفته شده و مصرف سال اول (سال پایه) D۰ و مصرف سال آخر Dn را مدنظر قرار داده و رشد مصرف سال آخر به سال اول را محاسبه و بر تعداد سال های مورد نظر بدون سال پایه تقسیم کرده تا میانگین رشد به دست آید.
۳- روش استفاده از ضرایب فنی (پیش بینی تقاضای کالای واسطه ای):
تقاضای آینده کالاها و خدمات واسطه ای به دو عامل بستگی دارد:
– رشد موسسه های مصرف کننده این کالاها
– تغییرات بنیادی که منجر به تاسیس موسسه های جدید مصرف کننده این کالاها می شود
از روش های پیش بینی تقاضای این کالاها، استفاده از روش ضرایب همبستگی یا روش ضرایب فنی می باشد که در آن میزان تقاضای کالای واسطه مورد بررسی را بر اساس میزان تولید حال و آتی کالای نهایی محاسبه و پیش بینی می کنیم.
به طور مثال پیش بینی محصولاتی مانند نخ یا کاشی را بر اساس میزان مصرف آن ها در تولید پارچه و ساختمان و با توجه به ضریب مصرف هر یک در کالای نهایی پیش بینی می کنند.
در این روش از فرمول زیر برای محاسبه ضریب همبستگی استفاده می گردد.
yt پیش بینی تقاضای کالای واسطه می باشد.
xt پیش بینی تقاضای کالای نهایی می باشد.
a میزان تقاضای ثابت در سال پایه می باشد.
b ضریب سرمایه گذار کالای واسطه ای در رابطه با سرمایه گذاری کالای نهایی می باشد.
روش محاسبه ضریب همبستگی (R)
۴- روش پیش بینی تقاضای آینده کالای سرمایه ای:
کالای سرمایه ای مصرف کننده ویژه دارد. شماری از آن ها به سفارش مصرف کننده تولید می گردد. این امر در اکثریت نقاط جهان به ویژه در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه متداول است.
خط تولید ماشین آلات، هواپیمای مسافربری یا جنگی، کشتی یا ناو، تمامی این موارد به صورت انبوه تولید نمیشود. بلکه صرفاً با سفارش و حتی تهیه نقشه طراحی و دانش روز تولید می شوند. این امر بدیهی و واضح می باشد. اما، در بررسی و تجزیه و تحلیل تقاضای آینده این محصولات، چند نکته باید مورد نظر قرار گیرد که عبارتند از:
– نوآوری و ابداع کالاهای جدید که نیاز به تغییر و تحول در خطوط قدیم دارد.
– توسعه ظرفیت های مولد موجود به علت رشد جمعیت، رشد فرهنگی، اجتماعی و … که موجب افزایش تقاضا می شود.
– جایگزینی کالاهای سرمایه گذاری جدید به جای کالاهایی که عمر مفید آن ها رو به پایان است.
تولید کالاها و خدمات جدید ناشی از تغییرات بنیادی اقتصاد کشور که از طریق برنامه های مدون توسعه اقتصادی قابل پیش بینی است.
در رابطه با پیش بینی تقاضای یک کالای سرمایه گذاری، اگر این کالا برای اولین بار در داخل کشور تولید شود، شرط اول در بررسی بازار محصول، توجیهات فنی پروژه می باشد. به طوری که اثبات گردد محصول مورد نظر قابلیت رقابت با کالای مشابه خارجی خود را دارد. همچنین، قیمت تمام شده محصول نیز از قیمت خارجی (ارزی) آن بیشتر نباشد. شرط مهم تر آن است که تولید این محصول مورد حمایت مقامات دولتی و صنعتی کشور قرار گیرد.
اما، اگر واحد مورد بررسی در خط تولید خود توانایی تنوع تولید و ابتکار در ابداعات جدید در رقابت با واحد های مشابه خارجی را داشته باشد از اولویت برخوردار می باشد.
چنان چه برای واحد مورد بررسی، واحد یا واحدهای مشابه ای نیز در داخل کشور وجود داشت، وضعیت تولیدی، کشش تقاضای محصول برای آن ها و در نهایت سودآوری شرکت های مشابه، می تواند در بررسی و تجزیه و تحلیل پیش بینی تقاضای محصول موثر واقع گردد.
۵- روش پیش بینی تقاضا بر اساس مصرف سرانه کالا:
یکی از روش های متداول، استفاده از مصرف سرانه کالا است. مصرف سرانه فردی است یا اجتماعی (خانوار، جامعه دانش آموزان، جامعه نظامی، جامعه کارمندی و …) که در هر حال با رشد جمعیت نسبت مستقیم دارد. به طور مثال کالای مصرفی مانند غذا، پوشاک، نوشت افزار و … مصرف سرانه فردی دارد و ایجاد مدرسه، بیمارستان، فرودگاه، تولید هواپیما، اتوبوس و … مصرف سرانه اجتماعی دارد.
میزان مصرف سرانه توسط سازمان ها و ارگان های ذیربط مانند معاونت توسعه مدیریت و سرمایه ریزی انسانی رییس جمهور، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و مرکز آمار ایران به استناد آمارهای مصرف سالانه تعیین می شود. معمولاً آن را به صورت وزنی و ریالی بیان می کنند.
نحوه پیش بینی تقاضا در این روش بر اساس پایه قرار دادن مصرف سرانه واقعی در سال بررسی و افزایش آن در سال های آتی با در نظر داشتن رشد جمعیت و یا رشد مصرف کنندگان کالای ویژه است. مانند رشد ازدواج، رشد تحصیلات دانشگاهی و … .
– در روش مصرف سرانه فردی متوسط نرخ رشد مصرف سرانه سال های گذشته از نسبت مصرف کل به جمعیت، با توجه به پیش بینی نرخ رشد جمعیت، برای تقاضای سال های آتی به تفکیک پیش بینی و مورد بررسی قرار می گسرد.
در مرحله اول تعیین جمعیت مدنظر است. به طوری که، اگر جمعیت را با حرف A مشخص کرده و رشد سالانه را P در نظر داشته باشیم محاسبه پیش بینی جمعیت عبارت است از:
برای پیش بینی تقاضا در چهارچوب مصرف سرانه نیز، اگر مصرف سرانه سال پایه را C و رشد مصرف سرانه سال آخر را G فرض کنیم. با توجه به رشد جمعیت میزان تقاضای قابل پیش بینی که آن را با حرف X مشخص می کنیم به شرح زیر می باشد؛
پیش بینی تقاضا در چهارچوب مصرف سرانه
– در روش مصرف سرانه گروهی، مهم ترین گروه، خانوار می باشد. با توجه به آمار مستند که هر ساله از سوی مرکز آمار ایران که هر ساله برای دهک های مختلف خانوارهای شهری و روستایی برای کالاهای مهم مصرفی (کم دوام و پر دوام) و سایر کالاها منتشر می شود، به شرح جدول زیر با همان اصلاح مصرف سرانه فردی تهیه و با استفاده از آن، تقاضا را پیش بینی می کنیم.
مصرف سرانه گروهی
نقطه قوت این روش در تفکیک تقاضای دهک های مختلف و پیش بینی تقاضای هر دهک با توجه به ویژگی های مرتبط در آینده می باشد. این امر اگر با تغییر قیمت محصول همراه باشد به نظر منطقی تر خواهد بود.
۶- پیش بینی تقاضا بر اساس مقایسه بین المللی:
در صورت نبود آمار و اطلاعات کافی برای برآورد تقاضای آینده کالا و خدمت و یا برای اطمینان از پیشبینیهای انجام شده می تواند از مقایسه های بین المللی به ویژه در کشورهایی با بافت اقتصادی و اجتماعی مشابه کشور ایران، استفاده کرد. به شرط آن که کشورهای مورد مقایسه به درستی برگزیده شوند، استفاده از این روش نتایج مطلوبی را به ارمغان می آورد. زیرا، معمولاً روند تقاضای بعضی از کالاها در کشورها، با یک فاصله زمانی مشابه می شوند.
این فاصله زمانی، بیشتر ناشی از تفاوت درآمد سرانه، عادت های اجتماعی، آب و هوا و مانند آن است.
بررسی بر این اساس در برهه هایی که اطلاعات و آمار به دلیل عواملی از قبیل جنگ و حوادث غیر قابل پیش بینی مانند زلزله، سیل و … دچار نوسانات می گردد نیز کاربری مثبت دارد.
۷- پیش بینی تقاضای فرامرزی:
از هدف های اصلی کلان در امر تولید، حذف واردات جایگزین تولید داخلی و در
صورت امکان صادرات کالای تولیدی و در نهایت افزایش صادرات کالا و خدمات غیر
نفتی می باشد. در حال حاضر با توجه به اعطای تسهیلات ارزی و بازپرداخت
اقساط تسهیلات به عین ارز که نگاهی تشویقی به توسعه صادرات در آن نهفته است
بررسی تقاضای برون مرزی توسط کارشناس، امری الزامی خواهد بود که با توجه
به آمار صادرات سنوات گذشته و رشد آن ها باید میزان صادرات کالا را در
آینده پیش بینی کرد.
از نظر امکانات جانشینی کالاهای وارداتی، مقدار واردات کالا به کشور مبنای
بررسی قرار می گیرد. بنابراین، باید تاثیر هزینه های ارزی، تعرفه ها، هزینه
حمل و سهمیه و مانند آن ها بر مقدار واردات، تعدیل شده و با کالای داخلی
مقایسه گردد. همچنین کیفیت کالا نیز با مشابه خارجی باید بررسی شود. تا اگر
مواردی باعث برتری و کشش تقاضای کالای خارجی بر نوع ایرانی آن شده، مشخص
گردد. سپس، با پیشنهاد بهبود کیفیت در قالب شرایط خاص، طرح را بررسی و
توجیه کرد.
۸- پیش بینی تقاضا به روش جایگزینی محصول (تجزیه و تحلیل تقاضا):
در بررسی بازار بسیاری از محصولات، پیش بینی تقاضا به روش های هفت گانه گفته شده، انجام می شود. ولی، گاهی کارشناس با توجه به شکاف مثبت یا منفی بین عرضه و تقاضای کالا، نتیجه گیری و پیشنهاد قبول یا توجیه را عنوان می کند.
امروزه در تولید بسیاری از کالاها، به ویژه کالاهای مصرفی صرفاً میزان عرضه کالا مطرح نمی باشد. بلکه، باید در ردیف تولیدکنندگان موجود یک کالا بررسی شود که کدام یک موفق است و دلیل موفقیت آن چیست؟ بر عکس، دلیل عدم موفقیت دیگری چیست؟
کیفیت کالایی که واحد مورد بررسی به بازار عرضه می کند قابل مقایسه با کدام گروه تولیدکننده است؟ گروه موفق یا ناموفق؟
به طور مثال در اشباع بازار فرش ماشینی یا ماکارونی یا موتور سیکلت آیا الزامی به ورود واحد جدید در تولید این محصولات می باشد یا خیر؟
در صورت بررسی صحیح و تجزیه و تحلیل کارشناسانه، این امکان وجود دارد که با توجه به اشباع بازار از محصول مورد بررسی به دلیل کیفیت نامطلوب کالاهای تولیدی و قدیمی شدن آن ها، نیاز به ایجاد واحد مدرن و جدیدی با تولیدات مطلوب و مطابق سلیقه روز مصرف کننده اجتناب ناپذیر باشد. این امر از چارچوب آمار و اطلاعات خارج و بیشتر از بررسی و تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری می شود.
در حال حاضر اکثر محصولات مصرفی که به نوعی با ذائقه و سلیقه متقاضی درگیر هستند به صورت مستمر در حال تغییر و تحول می باشند. اگر حساسیت این مورد از چشم دولت مردان و کارشناسان و … پوشیده گردد، مصرف کننده به سوی کالای مشابه خارجی هدایت می گردد.
منبع: پارس رابین